بارانباران، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

باران و بهدین

شب یلدا

1392/9/29 17:52
نویسنده : روشنک
617 بازدید
اشتراک گذاری

یلداست

چه یلدای بی فروغی

چقدر ظالمانه شلاقهای برف تن رنجورم را مینوازند

چه ظالمانه رگبارها قلبم را نشانه گرفته اند

چقدر من و این کنده درخت پیر تنهاییم

و چقدر شبیه هم

مویرگهایم شبیه رگبرگهایش پر از صدای تبر است

یلداست

کسی  مرا  به بزم شبانه اش نخوانده است

تنهایم تنها تر از کنده درخت پیر

شاید سیره ای یلدایش را با او تقسیم کند

یلداست

و من تنهایم تنهاتر از یلدایی که رفت و

کسی پشت شیشه های غبار گرفته و سرد ، زلال چشمانش را روانه راهم میکرد

ومن  آن چشمها را میان سنگهای سرد و سخت و بی رحم گم کرده ام

یلداست ....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)